آخه بی رحما بذارید احساسم هوایی بخورد !!!
این بار تصمیمم جدی بود . میخواستم که یک هفته را بطور کامل خوش باشم . راستش همه روزهای اخیر بر همین تصمیم استوار بودم اما انگار خر ما ازهمان اول دچار جهش ژنتیکی بوده و اساسا از لحاظ دم از بیخ عرب.
روزهایم با سرعت میگذرند . این اواخر هم که همه چیز به مدد یک دوست رسما به تلخی گذشت و تمام شد .اما خب باید از یک جایی شروع کرد . طبق معمول ، اول از همه خوردن چند فیلم دردستور کار قرار میگیرد ،به همین دلیل باید با غلام تکثیری قرارمیگذاشتم . او هم مثل همیشه نامردی نمیکند و با صدو سی و هفت تا فیلم وارد کافه که همان محل قرار است ، میشود .خیلی اصرار میکرد اما من همش 3 تا برداشتم . Gia ، Meet joe Black و ماجرای عجیب Benjamin bottom در اولویت بودند .
میز آن طرف تر چند زن چینی نشسته اند که هی با روسری هایشان ور میرند ، و به نظرناراحت هم می رسند ، انگار که دارند " توسری"میخورند ، من دلم خوش است که دیگر به این توسری عادت کرده ام. دوستانم همگی گرم صحبت اند و من ساکت .
انسی با آب و تاب ماجرای آن پیرزن را تعریف میکند... دیگر نمی شود نخندید .... میترکم ... آخر وسط روز توی پیاده رو ی جلوی بانک ، بنشینی برای قضای حاجت !!
مرد میانسالٍ سرخوش صاحب کافه که همیشه به افتخار ورودمان زنگ زورخانه ای کافه اش را هم میزند باز میاید سراغ میز ما به خوش و بش و چاق سلامتی... و باز مثل هر بار مشغول تکرار همان داستانی میشود که هفته قبل میگفت . به نظرم میاید که تنها عیب معاشرتی اش که خیلی هم توی ذوق میزند همین فراموشی اش است . برخلاف دوستان که دستمایه خوبی برای جذابیت بخشیدن به شبشان پیدا میکنند من تنها از این حیران میمانم که آخر ، هر چیزی چقدر میتواند به ماجرای یک سفر خارجه و دخترانٍ کمر باریکٍ موبلوندٍ ماساژورٍ کنار استخر، ربط پیدا کند .
بعد با حرکات دستهایش چنان برامدگی و فرورفتگی های کمر را نشان میدهد و راجع به زوایای پنهان آنها صحبت می کند که شما شک نمیکنید که میتواند بیشتر از یک کایروپرکتور به آناتومی پشت و ستون فقرات انسان آشنایی داشته باشد (کایروپراکتیک به معنی درمان با دست است درمان بسیار تخصصی و ماهرانه ای که توسط دکتر کایروپراکتیک انجام می شود. در این رشته پزشک به دنبال ریشه اصلی درد می گردد، و تلاش میکند تا آن را در مان کند نه اینکه فقط به دنبال رفع ظاهری درد و علائم باشد ، دقیقا مثل همین دوست ما !! )
با اتمام ویدیوی صوتی تصویری ایشان که اینبار با اسپشال افکت هم همراه بود ، همان بحث خسته کننده همیشگی س ک س و پول و مردانی که عقده جنسی دارند مطرح میشود .(من اینجور وقتهاست که کلا خسته تر ازآنی میشوم که بتوانم نظر مشعشعانه بدهم)
یک باره به این فکر می افتم وقتی پنجره را محکم میبندی ، میتوان حدس زد که تنهاییت آرام آرام بیشتر میشود... مشکلی نیست . . .در حقیقت مشکل از آن به بعد است ... از وقتی که باید ثابت کنی که تحمل ما زنها خیلی بیشتر است .
دوستان همچنان خوشند و در حال سخن پراکنی . . .من همچنان ترجیح میدهم فقط گوش کنم و البته زیر میزی موزیکم را هم پلی می کنم تا از صدای دلنشین امیلیا لذت ببرم وقتی میخواند :
I am a BiG BiG girl ** *** in a Bib bigggggg WORLD ***** Its not a Big Big thing****** if U leave Meeee
من یک دختر بزرگ بزرگم . . در دنیایی بزرگ بزرگ ... این چیز بزرگی نیست اگه تو منو تنها بذاری ...فقط احساس خواهم کرد که دلم خیلی برات تنگ میشه ....بیرون خیلی سرده ... درست مثل چیزی که من دردرونم حس میکنم .... بیرون داره بارون میباره و... اشکهام جاری میشن ...(مرسی ازتو دختر به خاطرترکیب صدا و شعر )
بعداز چهار ساعتی که نشسته بودیم ، عزم بر رفتن شد . آخر صاحب کافه هم باید یک جوری نان بخورد دیگر . در راه همانطور که میرفتم ، تنها فکر مشغولی ام یک برنامه ریزی درست و حسابی بود که چه طور میشود تا صبح لااقل دوتا از این فیلم ها را دید ، که تلفنم زنگ زد . استاد مربوطه بودند که پس از حال و احوال ، کلی کار ریختند روی سرم که تا صبح باید مو به مو انجام میشد .
بعد از خداحافظی با ایشان که بیشتر چیزی شبیه ناله بود برای اولین بار در زندگی احساس کردم که میتوانم کسی را بکشم !!!